نظری و هزار سوال در مورد استقلال خط قرمز روی مدیران امتحان پس داده!
بازی فوتبال: مدیرعامل پیشین استقلال حالا که مسئولیتش را ترک کرده باید با خودش خلوت کند و به هزاران سوال در مورد دلیلهای ناکامی اش با این تیم پاسخ دهد که چه عواملی موجب شد به بن بست برسد.
به گزارش بازی فوتبال به نقل از مهر، یکی از دردهای التیام ناپذیر ما در جامعه، همانا وصل کردن جریانات نامربوط به هم و وابسته نشان دادن افراد غیرخودی به مخالفانشان بر مبنای تفکرات حزبی یا خطی است. در واقع مدیران ارشد، روسای سازمانها و ادارات، مؤسسات فرهنگی و باشگاه های ورزشی هم، طبق چنین سیاستی برنامه ریزی می کنند و از ورود افراد متخصص و مجرب به دستگاههای مربوطه با چنین نگاه بسته ای ممانعت می کنند.
باشگاه استقلال در مقایسه با باشگاه رقیب خود، در چند سال اخیر گرفتار تحولات نامیمونی بوده و تابحال هیچ مدیری هم مسئولیت این همه نابسامانی ها را به عهده نگرفته و حتی گاهی مسئولی از «خود ممنون» داشتیم که توقع دریافت مدال مدیر موفق همه داشته است!
پس از کش و قوس زیاد و حواشی و چالش های زیاد، اختلافات آشکار مدیریتی در باشگاه استقلال تاثیرات خودش را گذاشت و مدیرعامل جدید هم که موقع ورود به ساختمان باشگاه، خویش را هوادار آن قلمداد کرده بود با اعتراضات زیاد خود هواداران و نتایج ضعیف در برنامه ریزی و یارگیری و....، قطع همکاری شد و به سرنوشت سه چهار مدیرعامل قبلی که هر کدام بیش از شش - هفت ماه دوام نداشتند، مبتلا شد.
درباره نحوه مدیریتی علی نظری جویباری اظهار نظر زیاد است. او رفت و حالا باید در خلوتش به عملکرد ۷ ماهه خود نظری بیفکند و کلاهش را قاضی کند و ببیند تا چه اندازه تلاش موفق و موثر داشته و چه اندازه کمتر برای موفقیت باشگاهش وقت گذاشته که حالا با این برخورد قهرآمیز مدیریتی روبه رو شده است؟
او می تواند هزاران سوال از خودش بکند. می تواند به تصمیم گیری های اولیه خود در انتخاب افراد تحت مدیریتش رجوع کند و دلیل این همه اعتراضات کم سابقه در این چند سال اخیر را ریشه یابی کند. می تواند به این مساله فکر کند که نکند برخی کارها را ساده قلمداد کرده و به شکل سطحی از آنها گذشته است؟
نظری و نظری ها در خارج از باشگاه با یک تفکری روبرو هستند و وقتی وارد سیستم حاکمیتی و مدیریتی می شوند، با فراموشی آنها، تفکرات و عملکرد جدیدی بروز می دهند که سنخیتی با گذشته ندارد! در واقع شرایط باشگاه طوری چنین پیداست که برخی به خیال خودی بودن و آشنایی با افراد درون سیستم، آنرا سهل و ساده می انگارند و بدون در نظر گرفتن وضع موجود، بمحض ورود گرفتار سردرگمی می شوند. همین نگاه سطحی باعث می شود علیرغم میل آنها و خارج از تصمیمات جدید اتفاقاتی بیفتد که قابل پیش بینی نبوده و حواشی مختلفی را دامن می زند.
حالا که باشگاه استقلال بدون مدیرعامل و با سرپرست اداره می شود، تصمیم گیران و سیاستگزاران پشت پرده آن در زمینه انتخاب نفر جدید برای پست مهم مدیرعاملی، خارج از همه تمایلات شخصی و سیاسی و سفارشی، چارچوب های ضروری جهت این مسئولیت را درنظر بگیرند.
استقلال افراد تحصیل کرده و مجرب و با سابقه و دلسوز زیاد دارد. کافی است آقایان کمی از محافظه کاری در این زمینه عدول کنند و بدنبال کسی باشند که با معیارهای مدیریتی مطابقت دارد. معیارهایی که در این چند سال اخیر لحاظ نشده و مشکلات و تغییر و تحولات حاشیه ساز مدیریتی هم نتیجه چنین رویه ای است!
شنیده می شود که بعضی از آقایان امتحان پس داده باز هم بدنبال واسطه تراشی برای بازگشت هستند. این هم نباید آقایان را گرفتار شک و تردید کند که؛ شاید برای دومین بار بتوانند با عنایت به شناخت قبلی، ضمن اصلاحات لازم باشگاه را به سر انجام برسانند.
این هم اشتباهی است که نباید مرتکب آن شوند. هر چند نفر جدیدی هم که معرفی می شود، مشخص نیست تا چه اندازه از عهده کار بر می آید؟ حداقل تأثیر نفر جدید می تواند برنامه های تازه تری به همراه داشته باشد و تصمیمات جدید بر مبنای اهداف درنظر گرفته شده و سیاست های مورد ضرورت اتخاذ گردد.
با توجه به شناختی که از علی تاجرنیا داریم این فکر به ذهن متبادر می گردد که در زمینه انتخاب مدیرعامل جدید هم وی بر مبنای تفکرات سیاسی اش، اولویت را به افراد همسان با اصلاحات بدهد. البته طبیعی است که او بر مبنای شناخت از افراد و وابستگی آنها به ارگان ها و سازمانها و همفکر بودنشان در چارچوبهای سیاسی – اجتماعی تصمیم گیری نماید.
با این وجود نباید به گمان این که فلان شخص متخصص و با تجربه با فلان مدیرعامل قبلی و یا مغایر با سیاستهای اصلاح طلبان می تواند با خصوصیت هایی که برای تصدی مدیرعاملی دارد، از این موهبت محروم باشد هم، در جای خود ناپسند و نادرست است.
استقلال جایگاهی نیست که هر کس ناوارد و غریبه ای بتواند سکان هدایت آنرا بدست بگیرد. باید پیش از هر چیزی عضو این خانواده باشد. سال ها برایش زحمت کشیده و از آزمون های مختلف مدیریتی عبور کرده و هواداران و پیشکسوتان و رسانه ها هم باید او را تایید نمایند. نباید متولیان امر تحت تأثیر فضای مجازی مبادرت به انتخاب اشخاصی نمایند که برای نشستن بر روی صندلی مدیریت هزینه های گزاف می کنند.
نباید گول حرف کسانی را بخورند که دم از قابلیت می زنند و با نگاهی به سوابق گذشته شان معلوم می شود که کارنامه درخشانی نداشتند و هیچ نوع توانایی برای مدیریت ندارند. آنها تنها بر مبنای تبلیغات رسانه ای به این درجه از توهم خودبزرگ بینی و جسارت رسیده اند و یا با سفارش دوستان و آشنایان به دنبال ورود به عرصه مدیریتی استقلال هستند.
ناگفته نماند؛ انصاف را هم باید درنظر بگیریم و همه تقصیرات و مشکلات را گردن مدیریت نیندازیم. مدیرعامل باشگاه، اعضای هیأت مدیره، سرمربی تیم، بازیکنان، تدارکات و پشتیبانی، حامی مالی باشگاه، عوامل خارجی و… هر کدام به اندازه تأثیر و مسئولیتشان در تمام موفقیت ها و ناکامی ها شریک و دخیل هستند. نباید تمام شکست ها متوجه یک نفر باشد و موفقیت ها هم به حساب یکی دو نفر نوشته شود.
-------------------------
مرتضی موسوی زنوز به طور خلاصه او رفت و حالا باید در خلوتش به عملکرد ۷ ماهه خود نظری بیفکند و کلاهش را قاضی کند و ببیند تا چه اندازه تلاش موفق و موثر داشته و چه اندازه کمتر برای موفقیت باشگاهش وقت گذاشته که حالا با این برخورد قهرآمیز مدیریتی روبه رو شده است؟ باید قبل از هر چیزی عضو این خانواده باشد. نباید تمام شکست ها متوجه یک نفر باشد و موفقیت ها هم به حساب یکی دو نفر نوشته شود.
منبع: pesfifa.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب