عنایت آتشی در بازی فوتبال

گفتگو با مردی که مانع انحلال استقلال شد

گفتگو با مردی که مانع انحلال استقلال شد

بازی فوتبال: عنایت آتشی یکی از ۷ عضو کمیته برگزاری بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران بود و در تاریخ ورزش ایران هم همچون افراد اثرگذار به حساب می آید که در آخرین صحبت های خود، حقایق باور نکردنی را از برگزاری این رویداد بین المللی و بزرگ در تهران فاش کرد.



به گزارش بازی فوتبال به نقل از ایسنا، بدون شک یکی از تاثیرگذارترین افراد در ورزش ایران خصوصا رشته بسکتبال، عنایت آتشی است. کسی که در همه رده های بسکتبال فعال بوده و از عضویت در تیم ملی آغاز کرده و به جایگاه سرمربیگری هم رسید. البته افتخارات آتشی به همین جا ختم نشد و او موفق شد در بازی های آسیایی تهران عضو کمیته ۷ نفره برگزاری مسابقات شود؛ بازی هایی که جایگاه ورزش ایران را به جهانیان اثبات کرد. ضمن این که باید او را متولی اصلی ایجاد باشگاه استقلال تهران پس از انقلاب از دل تاج قدیم هم دانست که مانع از نابودی این باشگاه پر طرفدار پایتخت شد.

آتشی که در عرصه مدیریت هم تخصص و تجربه بسیاری دارد، سال ها بعنوان معاون مجموعه ورزشی آزادی و دبیر فدراسیون بسکتبال مشغول بود تا در بحث مدیریت هم کارنامه قابل توجهی داشته باشد. البته کارنامه کاری او با حضور در عرصه گزارشگری بسکتبال هم در بعد رسانه هم جایگاه ویژه ای پیدا کرد تا همگان او را تاریخ شفاهی این رشته دانشگاهی در ایران بنامند. به بهانه اتمام یک قرن خورشیدی، جهت بررسی تاریخ بسکتبال در ایران به سراغ این کارشناس و پیشکسوت متخصص رفته ایم که در ادامه، صحبت های وی با ایسنا را می خوانید:

ایسنا: برای ورود به بحث، ابتدا از خودتان شروع کنید که بچه کجا هستید و چگونه با بسکتبال درآمیخته شدید؟

- من بچه جهرم از استان فارس هستم و در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۲۴ در یک خانواده بسیار معمولی و حدودا پر جمعیت متولد شده ام. آن موقع ورزش آن چنان که امروز در میان خانوادها رونق دارد مورد توجه نبود. ورزش را در آن زمان فقط زورخانه می دانستند. ورزش های توپی و مدرن این گونه رواج نداشت. من در مدرسه فردوسی و در شهر خودم زیر نظر آقای ایرج ایزدی که استادم بود بسکتبال را فرا گرفتم. از آنجا برای تیم جهرم انتخاب شدم. در مسابقات استانی و قهرمانی کشور شرکت کردم و پس از آن برای سربازی به مرکز استان یعنی شیراز رفتم.

یادم است در اردو به ما گفتند خودتان هتل بگیرید و سه وعده غذا بخورید، در حمام روبروی امجدید حمام بروید و ۵ تومان هم به ما می دادند که خرج نماییم. در آنجا وقتی سرباز شدیم فرمانده سوم ارتش سر زمین بسکتبال به ما اظهار داشت که شما باید در مسابقات قهرمانی ارتش های ایران به میزبانی ارومیه شرکت کنید. یا اول می شوید یا اگر اول نشدید خودتان را باید به زندان معرفی کنید. سال ۱۳۴۵ بود که این حرف را به ما زد و واقعا هم در حرف خود اصلا شوخی نمی کرد. خوشبختانه در آن مسابقات اول شدیم و به زندان نرفتیم (باخنده). تیمسار میرباشیان بودند که این حرف را زدند. من پیش از سربازی در خانواده ای بودم که سه برادر داشتم و ۵ خواهر، خانواده پر جمعیتی بودیم و پدر من علاقه زیادی به ورزش نداشت اما وقتی ورزش گروهی را در دبیرستان خواجه نصیر جهرم دید علاقه مند شد و من را تشویق می کرد. فرد مورد علاقه او مردی به نام "خاک سبز" بود که همسایه ما بود و کشتی کار می کرد.

ایسنا: چه زمانی وارد تیم ملی شدید؟

- همانطور که مشخص است و می دانید، بسکتبال و کشتی تفاوت زیادی دارند. سال ۱۳۴۷ بود که مربی آمریکایی تیم ملی آقای "دان لین هان" بنده را انتخاب نمود و وارد ۱۲ نفر تیم ملی شدم. در تهران حاضر شدم و آن زمان باید در ورزشگاه امجدیه که دو زمین آسفالت بسکتبال داشت با تیم ملی کار می کردم. کل فعالیت فدراسیون در آن زمان داخل یک اتاق بود در همین پارک شهر فعلی که کاخ ورزش قرار داشت.

البته نمی دانم پس از برخورد موشک همچنان هست یا نه. اتاق رئیس فدراسیون اتاق ۲ در ۲ بود که دکتر نخعی رئیس فدارسیون بود. یک میز، یک دبیر و یک مستخدم داشت. کل بودجه ایشان برای طول سال ۸۰ هزار تومان بود.

ایشان طبق دستور اجرایی باید تیم ملی پسران و دختران را انتخاب می کرد و مسابقات باشگاه های تهران را انجام می داد. اتفاقات آن زمان همان ها بودند. یادم است که به ما هم گفتند خودتان هتل بگیرید و سه وعده غذا بخورید، در حمام روبروی امجدید حمام بروید و ۵ تومان هم به ما می دادند که خرج نماییم. در هر صورت علاقه مندی من به بسکتبال از همین جا بیشتر شد تا این که مرحوم غلام واعظی مربی باشگاه تاج بنده را خواست و من عضو باشگاه تاج شدم. با تیم ملی در همین استادیوم هفتم تیر با تیم "گلف اویل" آمریکا و یک تیم از روسیه بازی کردیم و در مسابقات باشگاه های تهران هم حضور داشتیم که این گونه بنده وارد بسکتبال حرفه ای شدم.



ایسنا: تیم ملی ایران دقیقا چه زمانی شکل گرفت؟

روند گذشته بسکتبال ایران، همین روند کشورهای پیشرفته کنونی است که در آن زمان برای ما وجود داشت و متاسفانه هم اکنون نیست که عقب ماندیم. ورزش بسکتبال از سال ۱۳۰۲ در ایران شروع به کار کرد، در اصفهان میان ارامنه در منطقه جلفا مسابقات داخلی مدارس را برگزار می کردند و مدال می دادند. سال ۱۳۰۸ در خراسان به آن توجه شد و مستشاران آمریکایی هم نقش زیادی در بحث توسعه داشتند، خصوصا در خرمشهر که زمین یک حلقه ای داشت و مستشاران در اوقات خالی خود شوت می زدند. در سال ۱۳۱۰ فردی به نام "فریدون شریف زاده" که یونانی – ایرانی بود، در مدرسه کالج البرز یک پایگاه تمرینی بسکتبال درست کرد. روند بسکتبال در ایران از همین جا شروع شد، البته با حمایت کلیه معلمین مدرسه ها در ایران نقش زیادی در توسعه بسکتبال داشتند. مضاف بر این که ما مثل کشورهای دنیا پیشرفت سریعی داشتیم. اطلاعات و ارتباطات کم بود، قانون و مقررات کم بود، ۱۴ استان داشتیم و آن موقع همه علاقه مند شدند و در شهرهای خود فعالیت می کردند.

ایسنا: والیبال و بسکتبال چه زمانی از هم جدا شدند؟

ابتدا باید بگویم که من، بسکتبال ایران و باشگاه تاج با هم، هم سن هستیم (باخنده). سال ۱۳۲۴ ما از والیبال جدا شدیم و بسکتبال سال ۱۳۲۶ رسما عضو فیبا یا همان فدراسیون جهانی شد. در المپیک ۴۸ لندن ما از بین ۲۳ تیم چهاردهم شدیم که اتفاق خوبی بود. سال ۱۳۳۰ به بازی های آسیایی رفتیم و مدال برنز گرفتیم که نخستین مدال بسکتبال در بازی های آسیایی بود. به نظرم حدوداً سال ۱۹۵۱ میلادی بود. بسکتبال رونق خوبی در آموزش و پرورش، دانشگاه و باشگاه ها پیدا کرد اما متاسفانه یک تعدادی به نام توده ای ها نظام کاری ورزش بسکتبال را در دانشگاه، مدارس و باشگاه ها مختل کردند، اما بسکتبال باتوجه به آنکه ورزش مدرن بود، این دوران را پشت سر گذاشت.

البته بگذارید این را هم داخل پرانتز بگویم که بسکتبال سال ۱۸۹۱ در آمریکا شکل گرفت. البته این رشته پیش از آن در آمریکا، آمریکای شمالی و جنوبی، آرژانتین، مکزیک و کانادا ورزش سنتی بود که در اعیاد و روزهای خاص انجام می شد. در آمریکای مرکزی و جنوبی نام آن "پاک تا پاک" بود، در پرو "تلاچیتلی"، در مکزیک "آستک ها این ورزش را انجام می دادند"، در آرژانتین هم گّله دارها به نام "پاتو" آنرا انجام می دادند و در کانادا هم به نام "لاکراس" بود. ابداع کننده بسکتبال آقای دکتر "نای اسمیت" در ایالت "ماساچوست" در مدرسه مسیحیان بود. بسکتبال از همین ورزش "لاکراس" شکل گرفت و آقای "اسمیت" طرحی داد که با طرح دیگر دانشجویان متفاوت و بهتر بود. هدف هم این بود که تیم فوتبال آمریکایی در سالن ورزشی در رشته ای شبیه به فوتبال آمریکایی بازی کند.

ایسنا: روند کار در آن زمان برای انتخاب ملی پوشان و تشکیل تیم ملی چگونه بود؟

- در دانشگاه و مدارس تیم داری شکل گرفت و مسابقات درونی دانشگاهی راه افتاد. سپس مسابقات باشگاهی راه افتاد و اغلب بازیکنان تیم ملی هم از درون همین مدارس، دانشگاه و باشگاه ها انتخاب می شدند. روند کار بسیار عالی بود. آموزش و پرورش نیروی پایه داشت و آنها را آموزش ابتدایی می داد، وقتی یک مقدار تجربه کسب می کردند آنها وارد دانشگاه می شدند و ۳ الی ۴ سال در لیگ دانشگاهی بازی می کردند و سپس به باشگاه ها می رفتند و در نهایت از آنجا به تیم ملی می رسیدند. اینها اتفاقات خوبی بود که در بسکتبال رخ می داد. این روندی که اعلام گردید همین روند کشورهای پیشرفته کنونی است که در آن زمان برای ما وجود داشت و متاسفانه هم اکنون نیست. این را هم داخل پرانتز بگویم که از سال ۱۳۲۶ تا به امروز که آقای داوری رئیس شدند، ۲۲ فدراسیون داشته ایم.

ایسنا: چرا بسکتبال در غرب نسبت به شرق بیشتر رشد کرد؟

وقتی به مدال رسیدیم پشت آن خوابیدیم و فکر کردیم همین مدال هاتوسعه می دهند.- یک بعد کمونیست ها هستند که به ورزش های سنگین توجه می کردند و در مقابل غربی ها به ورزش های گروهی و گاها سنگین توجه می کردند. بسکتبال تا سال ۱۳۳۲ در جهان با هندبال یکی بود اما ۸ کشور اروپایی در آن زمان همچون سوئیس، ایتالیا، چکسلواکی، لتونی و دیگر کشورها آمدند و اتحادیه ایجاد کردند و فیبا را شکل دادند. بسکتبال از آمریکا به اروپا آمد، اواسط و پس از جنگ جهانی دوم که توسط افسرهای ارتشی بازی می شد، هیچ قاره ای مثل قاره سبز در بسکتبال رشد نداشته است. علیرغم این که اسمیت کانادایی بود. یک بار اروپا رونق پیدا کرد در آن زمان و ما هم به اروپا نزدیک بودیم. البته بعضی کشورهای اروپایی مثل لیتوانی، صربستان، لتونی، استونی و اوکراین استعداد فیزیکی دارند. بسکتبال ابتدا استعداد فیزیکی، بعد علم و بعد توسعه می خواهد. انگلیس بسکتبال چندانی ندارد اما از زمینه باشگاهی تلاش در توسعه دارند. اسپانیا اما کشوری است که فوتبال را بیشتر مد نظر داشت. من اسپانیا رفته ام و سال ۵۵ مربی تیم ملی بودم که ما را به جزایر قناری دعوت نمودند تا در یک سمینار مربیگری شرکت نماییم. مربیان بسیاری را دعوت کرده بودند و اسپانیا از آن روز پایه ریزی کرد. ۱۵۰۰ مربی بسکتبال را به کلاس ها آوردند تا از کارهای پایه استادان آمریکایی بهره ببرند. برنامه ریزی کرده و بهره بردند.

ایسنا: آیا بعد استعداد در ایران وجود دارد؟

- ما متاسفانه توجه نمی نماییم. بعنوان مثال، هم اکنون شهر کرد چیزی حدود ۵ - ۶ نفر را به تیم ملی داده است. من تحقیق کرده ام، در این بخش کشور به کشاورزی و دامداری مشغولند، اما ژنتیک افراد آنجا جوری است که تیرانداز خوبی هستند و همه بازیکنان سه امتیازی زن ما هم از آنجا هستند. جمشیدی، اللهیار و... همچون این نفرات هستند که خوب شوت می زنند. بازیکنانی که به المپیک رفتند ۳۰ درصد شهر کردی بودند. با این وجود شهرکرد هم اکنون لیگ ندارد و متاسفانه توجه نمی نماییم. پایگاه ها باید تقویت شوند. تبریز قبلا خوب بود، گرگان هم اکنون خوب است، مازندران درحال خوب شدن است. در دهه چهل همدان، گیلان و کرمانشاه هم استعدادهای خوبی داشتند.

ایسنا: افراد تأثیرگذار بسکتبال از چه بخشی آمدند؟

- در گذشته افراد برجسته از دانشگاه می آمدند و وقتی کسی از دانشگاه می آمد همه از او تبعیت می کردند، چون بسکتبال با علم هم راه است. علم بسکتبال نیاز دارد تا ما تحصیلات عالیه داشته باشیم. در گذشته ما ارتباط خوبی با ترکیه، سریلانکا و پاکستان داشتیم. این را هم داخل پرانتز اعلام می کنم که بسکتبال از راه پاکستان وارد ایران شد اما مستشاران نفتی نقش قوی در معرفی این ورزش داشتند و عنصر اصلی گسترش آن معلمین مدارس بودند که با عشق و علاقه کار کردند. در گذشته اتفاقات شیرینی رخ داد که ما آنها را پیگیری نکردیم. وقتی به مدال رسیدیم پشت آنها خوابیدیم و فکر کردیم همین مدال ها توسعه می دهند. مشکل سنجی نکردیم، استعدادیابی نداشتیم و فرهنگ رشته ها را هم با بهره گیری از نیروهای متخصص بالا نبردیم.



ایسنا: پیش از بازی های آسیایی تهران تیم ملی در چه رویدادهای معتبری شرکت می کرد؟

- در آن زمان جام "سنتو" شرکت می کردیم که بعضی مواقع هم قهرمان شدیم، اما من آن موقع بازی نمی کردم. در تورنمنت های ترکیه هم شرکت می کردیم. دهه چهل باشگاه های خوبی مثل تاج، دارایی، عقاب، بوستان، دخانیات، پهلوی، هما و باشگاه های دیگری بودند که همگی در بسکتبال فعال بودند اما چون مثل هم اکنون ارتباطات زیاد نبود و اتفاقات بروز را دنبال نمی کردیم، بسکتبال ما درجا می زد. خود دانشکده نظامی و افسری سالن بسکتبال داشت و تیم داری می کردند، باشگاه های دیگری مثل تاج که بعدا توسط من استقلال شد هم به بسکتبال توجه می کردند.

ایسنا: برسیم به بازی های آسیایی تهران که خود شما در برگزاری آن نقش پر رنگ و بسیار زیادی داشتید.

- هدف این بود که المپیک در تهران اجرا شود. من جزو گروه هفت نفره برگزاری بازی ها بودم و آقای داود نصیری رئیس ما بود. آقای نعمتی در والیبال، گنجی در سالن ۱۲ هزار نفری، کیان فرد در استخر، علی اکبری در ۱۰۰ هزار نفری و بنده هم در بسکتبال بودم. هفت نفر بودیم، اما افراد شاخص رشته های مختلف مثل کشتی، شنا، دوومیدانی، وزنه برداری و دوچرخه سواری به ما کمک می کردند. سال ۱۳۴۸ بود که تیمسار خسروانی ریاست سازمان تربیت بدنی را بر عهده داشت، کلنگ بازی های آسیایی را در همین جایی که استادیوم آزادی هست زدند. از دانشگاه صنعتی تا ایران خودرو، از کَن تا اَرج بیابان بود و حتی یک آجر هم نبود. ما از حدود شش ماه قبل بازی ها مستقر بودیم؛ از ساعت هفت و نیم بامداد که یک ماشین ما را به محل استادیوم می برد تا عصر که ما را برمی گرداند. چالش بسیار بزرگی بود که در سال ۱۹۷۴ بازی های آسیایی را برگزار نماییم.

با برگزاری بازی های آسیایی تهران بود که دنیا فهمید ایران چه استعدادی در برگزاری و اجرای هر کاری دارد. پیش از بازی های آسیایی تهران مسابقات به صورت تجمعی نبود. همه نیروهایی هم که به کار گرفته می شد ایرانی بودند و هیچ فرد، گروه یا سازمان خارجی دخالتی نداشت. تحول بسکتبال ایران از همین بازی های آسیایی بود که دختران شرکت کردند و بهتر از پسران نتیجه گرفتند. یادم است که تدارکات بسیار خوبی هم داشتیم و تیم ما دور خاورمیانه زد و مربی "هیرالیا" اهل مجارستان بود. در زمان ریاست تیمسار "صادقی" بود، اما متاسفانه تیم مردان نتیجه مطلوبی در بازی های آسیایی نگرفت و هفتم شدیم. البته چون کره حذف شد ما هفتم شدیم. خانم ها چهار بازی سنگین داشتند و پنجم شدند. توفیق خوبی بود که زنان در ورزش شرکت کردند. خصوصا در بخش شمشیر بازی.

* تحول عظیم ورزش آسیا

- بازی های آسیایی تهران تحول عظیمی در ورزش آسیا ایجاد کرد. همین کشور چین را اجازه نمی دادند آن موقع در میادین بین المللی شرکت کند، اما ایران پای آوردن چین ایستاد و این تیم را به بازی های آسیایی وارد کرد. بسیاری از کشورها مثل اندونزی به همین واسطه نیامدند و می گفتند چین کمونیست است. عراق و عربستان هم نیامدند و باقی کشورها هم ورزش نداشتند. افغانستان فقط نماینده داشت. پاکستان اما در رشته های مختلف آمد. در عرض ۱۸ ماه استادیوم آزادی ساخته شد. از خاک برداری تا صد هزار نفری که روی کار آمد من آنجا بودم. یادم است که فرمان فرمائیان صد هزار نفری، استخر و ۱۲ هزار نفری را ساخت.

نقشه محوطه و خود پنج سالن را از المپیک مونیخ، پسر تیمسار حجت آورد که استفاده کردند. قرار بود بسکتبال در امجدیه باشد تا این که سالن آزادی فعلی آماده شد. بامداد زود بود تیمسار حجت رئیس دفتر وزیر نفت و رئیس روابط عمومی نفت بود که گاهی کمک می کردند. در سالن بودم گفتند یکی از این سالن های امجدیه را باید به بدمینتون بدهیم که گفتند پس یکی از سالن های پنج سالن را برای بازی های آسیایی بگیرید که در آن زمان من اینجا (سالن آزادی) را ساختم. در آن زمان اسم سالن افراسیابی هم این نبود و سالن مهران بود که رئیس تربیت بدنی بود. وقتی خبرنگار افراسیابی شهید شد نام او را گذاشتند.

* وقتی دنیا به توانایی ایرانیها پی برد

- باتوجه به برگزاری بازی های آسیایی تهران بود که دنیا فهمید ایران چه استعدادی در برگزاری و اجرای هر کاری دارد. پیش از بازی های آسیایی تهران مسابقات به صورت تجمعی نبود، ورزشکاران را در آسایشگاه ها و خوابگاه ها اسکان می دادند اما پس از بازی های تهران تحولی بوجود آمد که اصلا قابل درک نبود. البته حمایت مردم هم رخ داد و برای ما هم عجیب بود. هتل "کنتیناتال"، شرایتون و هیلتون برای سران کشورهای خارجی بود. به رسانه ها بسیار توجه می شد و یک مرکز سانترال برای خبرنگاران بود. در همین زمین هتل المپیک یک سالن بسیار بزرگ برای استراحت خبرنگاران و تغذیه آنها بود. نخستین تل فکس کامپیوتری آنجا رخ داد، تلفن بود اما نه مثل هم اکنون.

مرکز خوابگاه ها در دهکده المپیک بود که رنگ آجر ساختمان های آن هم قرمز است. از فرودگاه تا فرودگاه تیم ها را تحویل گرفته و تحویل می دادیم. همه چیز جای خودش بود. مثلاً وقتی مسابقات بسکتبال که تمام می شد، گروه تشریفات همه کارهای اهدای مدال را خودش جداگانه انجام می داد.



ایسنا: آیا از افراد یا گروههای خارجی برای میزبانی مناسب استفاده شد؟

- خیر، همه ایرانی بودند و هیچ نیروی خارجی نبود. تنها نماینده فدراسیون ها نظارت می کردند. شخصی مثل داود نصیری استاد این کار بود چون بارها سفرهای خارجی رفته بود. آدم مدیری بود که بسیار جدی کار می کرد و خیلی کمک کننده بود. جعفریان ۲۸ سال مدیر کل خراسان بود و در انجام میزبانی کمک می کرد. یا بعنوان مثال از اصفهان آقای تاکی بود. مدیران بسیار لایق داشتیم که تمام رمز و رموز کار را عرضه می کردند.

برنامه ریزی و شایسته سالاری باشد ایرانی استعداد بسیار بالایی دارد. در بازی های آسیایی یکی مثل تیمور غیاثی قهرمان پرش ارتفاع شد و کسی فکر نمی کرد. ما برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه را در تربیت بدنی شهربانی انجام دادیم. توجه خاص مسؤلان به برگزاری، اهم کار آن روز بود. یادم می آید وقتی استادیوم ۱۰۰ هزار نفری که ساخته شد، دستور دادند تمام استادیوم را مملو از نیروی نظامی کنید. گارد نظامی آن زمان سوت می زد و میگفت همه یکباره به سمت درها هجوم بیاورند تا تست کنند که اگر هواداران به سمت استادیوم هجوم بیاورند آیا مدیریت بحران خوبی صورت می گیرد یا خیر؟ دقیق یادم است که دور اول تایم گرفتند که زمان مدیریت بحران ۱۷ دقیقه شد، دور دوم ۱۴ دقیقه و دور سوم ۹ دقیقه. همه چیز طرح داشت و همه چیز منظم بود. حتی یک برگه کاغذ کم نمی آمد.

از بغل در خروجی مجموعه آزادی یک تونل هست که از زیر استخر و سالن ۱۲ هزار نفری می گذرد و به استادیوم ۱۰۰ هزار نفری می رسد. این راه فقط برای این بود که اگر یک روزی جمعیت به استادیوم بیایند، مشکلی رخ دهد و جا نباشد که خودروی امدادی برسد، یک ماشین جیپ بتواند از این تونل حرکت نماید که همین هم اکنون هم کار می کند. من بعدها ۱۰ - ۱۲ سال معاون استادیوم آزادی بودم، همین هم اکنون از بغل در خروجی مجموعه آزادی یک تونل هست که از زیر استخر و سالن ۱۲ هزار نفری می گذرد و به استادیوم ۱۰۰ هزار نفری می رسد. این راه فقط برای این بود که اگر یک روزی جمعیت به استادیوم بیایند، مشکلی رخ دهد و جا نباشد که خودروی امدادی برسد، یک ماشین جیپ بتواند از این تونل حرکت نماید که همین هم اکنون هم کار می کند.

ایسنا: این که تونل مد نظر شما برای روزهای جنگ هسته ای ساخته شد، درست است؟

- به هیچ عنوان، اصلا برای جنگ و چنین موضوع هایی نبود، اصلا بحث جنگ مطرح نبود. انتظامات اولیه دست ژاندارمری بود، سپس دست نیروهای دیگر بود. مگس نمی توانست روی استادیوم حرکت نماید. شاید بگویند آن زمان امکانات کم بود، اما در چند میدان اتوبوس گذاشتند تا مردم راحت رفت و آمد کنند و اصلا مشکلی پیش نیامد. بوفه هایی داخل استادیوم بودند که همه چیز داشتند و هیچکس نیاز نداشت چیزی با خودش بیاورد. همه چیز فراهم بود و هم اکنون هم آثار این بوفه ها که خراب کردند وجود دارد. من بارها دیدم که جمعیت در استادیوم مالا مال بود.

حتی برای سالن ها که تماشاگر می آمد، آقای پهلبد رئیس فرهنگ و هنر اخیرا از نوشابه های کن وارد کرده بود و به هر استادیوم می دادند تا تماشاگران استفاده کنند. ما ۲ یخچال صندوقی داشتیم که هر روز بامداد ۱۸۰۰ تا می گرفتیم. از صابون داخل دستشویی تا حوله و...، از خارج هم اجناس مختلف وارد می کردیم. هم اکنون در استادیوم آزادی زیر سقف جایی که استقلالی ها می نشینند انبار هست، آن جا میتوان اندازه ۱۰۰تا ماشین ۱۰ تن اجناس گذاشت و ما آن جا را انبار کرده بودیم. سالن ۵۰۰ توپ تاچیکارا و دو دستگاه هیدرولیک بسکتبال داشت. ۱۰۰ هزار تومان هم بودجه داشتیم که باید کف سالن پارکت می شد و کارهای جزئی دیگر. انقدر این میزبانی انعکاس پیدا کرد که باورمان نمی شد. برای نخستین بار عکس رنگی مخابره شد که البته کم بود در آن زمان. هاشمی طبا گفت برای مسابقات والیبال کف سال ۱۲ هزار نفری را بکنند و دوست من که مسئول آنجا بود گفت نمی گردد چون شبکه برودت هست و خراب می شود. گوش نکردند و کف سالن را کندند که گاز بالا زد و خراب شد

- رادیو و تلویزیون هم خیلی کمک کردند. همه پخش زنده ها برای رشته های مختلف منظم صورت می گرفت، هم رادیو و هم تلویزیون. تلویزیون سانترال داشت. دقیق یادم است که آقای فرشید رمزی کارگردان تلویزیون بود و سالن ها پخش زنده بود. رادیو هم عطا بهمنش پای کار بود. مانی خدابخشیان، ایرج ادیب زاده، اینانلو و روشن زاده هم بودند. همگی زحمت کشیدند. تلویزیون بسکتبال و والیبال را زنده پخش می کرد، اما هم اکنون برای یک پخش زنده ساده مکافات داریم. آن زمان تربیت بدنی برای پخش زنده تلاشی نمی کرد.

- هویدا هر روز بازی های آسیایی در سالن بسکتبال بود. در فینال اسرائیل با ژاپن بازی داشت و ساعت ۱۰ بامداد بود. ما ۳ هزار بلیت از حسابدار بازی ها گرفتیم که قیمت هر کدام پنج تومان بود. کمی گذشته بود که از گیشه به من زنگ زدند و گفتند بلیت ها به اتمام رسید. وقتی پرسیدم چگونه این اتفاق رخ داده است، گفتند یک نفر آمد پول همه ۳ هزار بلیت را نقدی داد و رفت. اصلا فکر نمی کردیم اینطور شود. گفتیم سه هزار بلیت دیگر بگیرد که یک دقیقه بعد باز هم گفتند همه بلیت ها را همان فرد خریده است. برای سه هزار تای سوم دستور دادیم درهای ورزشگاه را باز کنند تا هواداران مجانی وارد سالن شوند، چون نمی شد مسلمان ها را راه ندهیم. بعدا متوجه شدیم که باتمان قلیچ برای یهودی ها بلیت می گرفت.

ایسنا: چرا در سالن ۱۲ هزار نفری بسکتبال برگزار نمی شود؟

- می شود برگزار کرد، فدراسیون ها توان پرداخت اجاره ندارند. در بازی های آسیایی ۱۹۷۴ برای یک زمین ۴۰ در ۴۰ از روسیه پرتابل خریدند. من این زمین را پس از انقلاب برای بسکتبال قهرمانی کشور استفاده کردم. در آن زمان من معاون آزادی بودم. البته در این سالن باید اسکوربورد بسکتبال را به صورت پرتابل گذاشت تا استاندارد بین المللی شود. همینطور باید استیج و پله های کنار زمین را پر کند که در قدیم وجود داشت. بازی های آسیایی هم همچنین بود و حتی در سالن ۱۲ هزار نفری پاتیناژ برگزار می کردیم. همین هم اکنون هم امکانات پاتیناز هست. 10 سانت کف سالن بتن آرمه است و زیر آن شبکه های برودت است. یکبار قرار بود والیبال اجرا شود و هاشمی طبا رئیس سازمان ورزش بود که ناظران گفتند باید میله والیبال درون زمین قرار بگیرد. هاشمی طبا گفت اینجا را بکنید و دوست من که مسئول ۱۲ هزار نفری بود گفت نمی گردد چون شبکه برودت هست و خراب می شود. گوش نکردند و کف سالن را کندند که گاز بالا زد و خراب شد. مجبور شدند آن جا را بستند و چاره دیگر پیدا کردند.

این سالن ۱۲ هزارنفری از نظر معماری و بهره برداری در دنیا نمونه بود. اینجا را پیست اسب سواری کردند، گلخانه کردند و حتی فروشگاه هم شد. کشتی و والیبال هم کردند. فیلیپین سالن ریزالت داشت، اما هم اکنون ۲۰ هزار نفری ساختند. آنها ساختند و ما هنوز هم سالن جدیدی نساخته ایم. فضا داریم ولی نساختیم. در ضلع شرقی استادیوم صد هزار نفری پارکینگ لازم برای ۱۰۰۰ اتوبوس دو طبقه بود و پارکینگ سواری ها هم در ضلع غربی بود، اما هم اکنون پارکینگ ها را به فدراسیون ها دادند که کار غلطی بود. بیخودی پارکینگ نشده بود، هم اکنون ماشین ها در خیابان های اطراف پارک می کنند که اتفاق بدی است که در دوران مدیریت آقایان رخ داد. همانطور که گفتم از دانشگاه صنعتی تا ایرانخودرو و از کَن تا اَرج برای میزبانی المپیک ۸۸ بود که فرصت نشد. بازی های آسیایی تمرینی بود برای میزبانی المپیک. فقط زمین را در نظر داشتیم و برنامه ریزی ها هنوز صورت نگرفته بود. می خواستیم برنامه ریزی نماییم و توانایی اجرا هم داشتیم. در همان بازی های آسیایی از فرودگاه تیم ها را تحویل می گرفتیم و در فرودگاه تحویل می دادیم. اصلا چیز عجیب غریبی بود که کسی فکرش را هم نمی کرد.





- بازی های آسیایی تهران نقطه عطفی برای همه رشته ها بود و بسکتبال هم همینطور. خانم ها برای نخستین بار شرکت کردند. بعد از انقلاب فعالیت بسکتبال از سال ۶۲ آغاز شد. آقای شاه حسینی از سوی دولت رئیس تربیت بدنی شد و حسین فکری هم کنارشان بود که هر دو فوت کردند. پس از انقلاب نخستین مسابقاتی که قرار شد تیم ملی بسکتبال برود جام ریاست جمهوری ترکیه بود. در اردو بودیم و قرار شد دو سه روزه اعزام شویم که یک دفعه مصطفی داودی رئیس تربیت بدنی گفت نباید بروید جنگ است، اما چون از چین به خوبی در بازی های آسیایی پذیرایی شد، ما نخستین تیم بودیم که به چین رفتیم و من سرمربی بودم.

- در چین دو سه بازی تدارکاتی داشتیم و از آنجا به هنگ کنگ اعزام شدیم. استقبال شایانی از ما شد. حتی وقتی به فرودگاه رسیدیم نفری یک پاکت به ما دادند که داخل آنها ۷۵ یوان قرار داشت، چینی که در آن زمان یک سیستم مائویی سخت داشت. اصلا نمی شد آنجا یک خرید ساده هم کرد ولی به ما چنین امتیازی دادند. این پول را به ما دادند که اگر چیزی خواستیم بخریم، بدون این که از ما برگشتی بخواهند. در سه ایالت کانجو، شانگهای و پکن بودیم و سپس به کانتون رفتیم. در مهمانی هایی که برای ما برگزار می کردند، غذایی که چندین برابر یک تیم بود سرو می کردند اما ما نمی توانستیم بخوریم و مجبور بودیم چیزایی مثل نان لواش و کنسرو بخوریم که با خودمان برده بودیم.

ما در هنگ کنگ بازی های بسیار خوبی انجام دادیم، فقط به چین باختیم و برای نخستین بار پنجم آسیا شدیم. دلیل پنجمی ما هم این بود که در گروه خودمان دوم شدیم. عرضی باید بازی می کردیم و همه تیم ها را بردیم، همچون اردن. جای پیشرفت نداشتیم که بالا برویم، اگر جدول بازی ها جور دیگری بود شاید سوم هم می شدیم. تحول بزرگی رخ داد. پس از انقلاب کم کم به ورزش توجه شد و شرایط هم فرق کرد. تاسیساتی هم در استان ها ساخته شد، اما به جهت اینکه تیم ملی برابر قدرت های دنیا شرافتمندانه و پر قدرت بازی کند امکانات خوبی نداریم و به حد مناسب و ایده آل توجه نشد.

- تیم هایی مثل ژاپن، عربستان، کره و چین که در بازی های آسیایی تهران شرکت کردند و خیلی از کشورهای عربی مثل امارات، قطر و... که اصلا نبودند، تاسیساتشان مثل ما نبود و ما به رخشان می کشیدیم. اما هم اکنون آنها پیشرفت کرده اند و ما در همان زمان هستیم و بدتر شده ایم. از سالن بسکتبال سال ۱۹74 بازی های آسیایی استفاده می نماییم. سالن آزادی آن زمان ۳ هزار نفر ظرفیت داشت و هم اکنون صندلی گذاری شد و ۱۵۰۰ نفر ظرفیت دارد. این امکانات استاندارد سطح سه جهان هم نیست. کشورها پیشرفت کردند و ما نه. هنگ کنگ هم اکنون سالن ۲۰ هزار نفری دارد و ما همان سالن ۵۰ سال قبل را داریم. ما در چند بعد کوتاهی کردیم. امکانات به اندازه علایق و طرفداران نیست، منابع انسانی خوبی داریم ولی برنامه کشف و شایسته سالاری نداریم. در همه رشته ها کسانی داریم که می توانند فدراسیون های جهانی و آسیایی را مدیریت کنند، اما کشورهایی هستند که با برش مالی نفرات خویش را وارد می کنند.

ایسنا: حضور مدیران در ورزش ایران را از نظر انتخاب افراد (معلمین، نظامیان و...)، میتوان به بخش های مختلف تقسیم کرد. در این مورد صحبت کنید.

- صدمه ای که ورزش ایران در زمان مصطفی داودی خورد بی سابقه است. او یکسری معلمین ورزشی مدارس را رئیس فدراسیون ها کرد و شخصیت فدراسیون ها را زیر سوال برد و کوچک کرد. غفوری فرد از وزیر و وکیلان بهره برد اما این ها هیچکدام نمی تواند آنطور که مورد توجه جهان است باشد. باید شایسته سالاری شود و همه فدراسیون ها مستقل و خارج از نظر دولت کار کنند، صرفاً زیر نظر فدراسیون های جهانی. قبل انقلاب نظامیان آمدند و شخصیت هایی هم بودند که مثل نظامیان بودند. یادم است که تربیت بدنی تیمسار امجد را بالای سر خود داشت و ایشان پرچم دار گارد جاویدان بود که فرد درشت اندامی بود، هشت ماه نشست و کاری نکرد. اعتراض کرد که ورزش کار من نیست (باخنده). حتی تیمسار راسخ را که رئیس پلیس تهران بود سرپرست امجدیه گذاشتند که لطمه زد. اما تیمسار مکری به فوتبال کمک کرد.

ایسنا: مدیریت منابع انسانی چه زمانی خوب بود؟

- پس از انقلاب ورزش گسترش خوبی داشت، اما هیچوقت سرمایه گذاری به نسبت علاقه مندی ها نشد. در بسکتبال هم همچنین بود. در فوتبال فقط یک استادیوم خوب در تهران داریم، شنا همچنین، دوومیدانی هم فقط یک عدد زمین در مجموعه آفتاب است. اگر فردی بخواهد از اسلامشهر به مجموعه آفتاب برود کل انرژی، زمان و... او به هدر می رود و بیخیال ورزش می شود. پیشرفت داشتیم اما توسعه زیر ساخت نداشتیم.



ایسنا: اصل "تربیت بدنی رایگان" در قانونی اساسی چقدر موثر بود؟

- شعار بود و اتفاقی نیفتاد. آموزش و پرورش ما بزرگ ترین نیروی خلاق را برای ورزش دارد، اما برای سیزده میلیون جمعیت دانش آموز با این امکانات نمی توان کار خاصی کرد. هر کسی هم هست از روی علاقه مندی است. این شرایط کفاف ۸۵ میلیون جماعت نیست. اگر می خواهیم مثل جهان پیش برویم اول آموزش و پروش باید مورد توجه باشد، سپس دانشگاه ها و بعد باشگاه ها. همه دنیا لیگ دانشگاهی دارند. ما به این اتفاقات توجه نمی نماییم، اصلا زمینهای ورزش نداریم در مدارس. باید ساختارها اصلاح گردد و از کشورهای پیشرفته الگو برداری نماییم. ورزش حرفه ای از نظر اقتصادی به دولت هم کمک می نماید، همین مسابقات NBA حدود ۳۰ تیم دارد که هر تیم پیش از بستن قرارداد مالیاتشان را به دولت می دهد، اما ما برعکس کل جهان از دولت برای ورزش پول می گیریم.
ایسنا: شما نقش پررنگی در حفظ باشگاه استقلال داشته اید. با وجود پا فشاری حسین فکری برای منحل کردن باشگاه تاج، شما و مرحوم منصور پورحیدری نقش اساسی در حفظ این باشگاه داشتید. در این مورد هم صحبت کنید.
- در آن زمان آقای شاه حسینی رئیس سازمان تربیت بدنی شد و حسین فکری هم کنار او بود تا ورزش ایران را سازمان بدهند. آقای شاه حسینی فرد ورزشی بوده و با من آشنا بود چون وی در گذشته ریاست باشگاه بوستان را هم بر عهده داشت و به همین واسطه من را می شناخت. او از من دعوت کرد تا باشگاه تاج را اداره کنم و بنده هم قبول کردم. آقای فکری مخالف بود، ولی با من هم رفاقتی داشت که گفت چون تو آنجا هستی من دیگر مساله ای ندارم. به هر حال در آن زمان باشگاه تاج به علت شرایط خوبی که داشت با مخالفان زیادی دست و پنجه نرم می کرد. اغلب مخالفان هم افرادی بودند که از گذشته می خواستند این باشگاه را نابود کنند و از بین ببرند. خدا خواست و با تلاشهای من و افرادی چون پورحیدری این باشگاه بزرگ و ریشه دار در ورزش کشور حفظ شد.
ایسنا: طبق شنیده ها شما نقش پر رنگی در آشنایی و ازدواج خانم فریده شجاعی با مرحوم منصور پورحیدری داشته اید. در این مورد صحبت کنید.
- من با منصور خیلی صمیمی بودم، رفت و آمد خانوادگی داشتیم و او شاگرد من بود. خود فریده شجاعی و خواهرش الهه شجاعی هم در تیم بسکتبال تاج بودند که آنها را می شناختم. منصور از من خواست تا این مساله را با مادرش در بین بگذارم تا برای خواستگاری بروند. هم چنین بنده این مساله را با فریده شجاعی در بین گذاشتم که او هم از من خواست تا این مساله را با خانواده اش در بین بگذارد. ۲۴ یا ۴۸ ساعت بعد بود که خانم فریده قبول کرد منصور و خانواده اش برای خواستگاری نزد آنها بروند.
به هر حال هم فریده و هم منصور هر دو از ورزشکاران باشگاه تاج بودند و برای انجام تمرینات در باشگاه حضور پیدا می کردند. شرایطی وجود داشت که منصور و او همدیگر را دیده بودند.
ایسنا: بعد از آن که باشگاه تاج حفظ شد، چگونه اسم استقلال را برای این باشگاه انتخاب کردید.
- اسم استقلال را شخص خود من انتخاب کردم، چون استقلال وابستگی به هیچ ارگان دولتی و تشکیلاتی نداشت و هم اکنون هم اگر اجازه بدهند ندارد. استقلال هم امکانات خوبی داشت، هم زیر ساخت کافی داشت و دارای تاسیسات خوبی است که کاملا مستقل می تواند خودش را حفظ کند. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ بود که من این نام را به شاه حسینی رئیس وقت سازمان ورزش دادم. البته من نامهای «آزادی» و «تختی» را هم انتخاب نموده بودم که گفتند نمی گردد. آزادی نام استادیوم بود و تختی هم که برای ورزش های زورخانه ای بود. این نام را به هیات دولت بردند و در هیات دولت مصوب شد که نام باشگاه تاج از آن پس استقلال شود. دوچرخه سواران، تاج و استقلال هر سه یک باشگاه هستند.
ایسنا: بعضی می گویند باشگاه تاج کاملا جدا از استقلال فعلی است. این مساله صحت دارد؟
- همه این افراد اشتباه می کنند. باشگاه دوچرخه سواران از سال ۱۳۲۴ تاسیس شد و وقتی تیم فوتبال این باشگاه در مسابقات افغانستان اول شد، شاه به تیم فوتبالی که آنجا بود گفت شما که تیم فوتبال هستید، پس چرا نام تیم را دوچرخه سواران گذاشته اید. بعد از آن تیمسار «خاتم» پیشنهاد می دهد اسم این باشگاه را تاج بگذارند. بعد از آن هم فعالیت باشگاه تاج ادامه داشت تا این که نام استقلال را روی آن گذاشتیم. دلیل انتخاب این نام، تاسیسات، امکانات و بی نیازی این باشگاه نسبت به هر ارگان دولتی بود. وقتی من این نام را مطرح کردم نفراتی چون بهرام صحت قائم مقام، پورحیدری، جلالی، پدر آقای روشن و... هم بودند که پیشنهاد کردیم هرکس به طریقی صحبت کند و نظر خویش را اعلام نماید. می خواستیم یک نام مورد علاقه همه باشد و کسی توهین نکند، مثل همین هم اکنون که استقلال همیشه در یاد مردم بعنوان یک نام زیبا است.
پیش از انقلاب باشگاه تشکیلات بسیار سازمان یافته و گسترده داشت. تاج شعبات مختلفی برای رشته های مختلف در هر دو بخش زنان و مردان داشت. در همه رشته ها هم شاخص بود و نفرات با استعداد و توانمندی را به تیم های ملی مختلف معرفی نمود که در سطح جهانی و المپیک مدال آور و سرآمد شدند. موفقیت های تاج سبب زیاد شدن مخالفان شد. حتی قبل از انقلاب گروهی توده ای مخالف تاج بودند و عواملی این چنین سبب مخالفت بود و تلاش داشتند این باشگاه بزرگ را از بین ببرند، چون که رقیب باشگاه های دیگر بود. نظام بسیار قوی داشت و تعداد شعبات هم زیاد بود. تاج در کشورهایی چون ترکیه و بحرین هم شعبه داشت. همین هم اکنون هم تاسیسات و امکانات استقلال از نظر مالی قیمت ندارد. اگر دارایی های باشگاه را به خودش برگردانند هیچ نیازی به دولت ندارد.
ایسنا: می توانید به چند مورد از این امکانات اشاره کنید؟
- همه این مواردی که می گویم برای باشگاه است که از آن گرفته اند. نخستین مورد ساختمان مرکزی باشگاه واقع در پارک امین الدوله است که امکانات خوبی دارد. مجله تاج بود که هم اکنون در اختیار یکی از ارگان ها است. فروشگاه های مختلف در استان تهران که هم اکنون دراختیار ندارد. باشگاه تنیس در ونک، باشگاه دیهیم، باشگاه افسریه، باشگاه نازی آباد و باشگاه حجاب که مخصوص زنان بود. تاسیسات اردوگاهی در کرج که اول جاده چالوس است. زمین فوتبال قنبرآباد که پایین فرودگاه مهرآباد است و... همگی برای تاج بود. در چهار راه کالج چندین فروشگاه بود که هم اکنون در اختیار باشگاه نیستند و باید به آن برگردانده شوند. حتی پمپ بنزین تاج در خیابان تاج سابق که هم اکنون نام آن تغییر کرده است. باشگاه ۴۴ مورد امکانات زمین، باغ و تاسیسات دیگر داشت که همگی در اختیار باشگاه بود. شعبات مختلفی در شهرستان ها هم بودند که همه آنها را از باشگاه گرفته اند و در واقع باید به باشگاه بازگردانند.

اگر بر مبنای موقعیتی که نسل طلایی ایجاد کرد، کارهای ما هم بروز می شد باز هم موفق می شدیم. متاسفانه در بحث زیر ساخت، امکانات و... پیشرفت نداشتیم و پشت همان مدال ها خوابیدیم. بسکتبال جای خویش را به والیبال داد و دلیل آن توجه یزدانی خرم به پایه ها و استعدادیابی در والیبال بود.ایسنا: به بسکتبال بپردازیم. تحول بسکتبال پس از دهه ۸۰ رقم خورد؟

- یک نیرویی که بخواهد در بسکتبال از صفر به مرحله بازی برسد، ۷ سال طول می کشد. بعضی می گویند اتفاقی بود و بعضی می گویند دوران آقای غضنفری تحولات رخ داد. زمان آقای غضنفری تحولی در آموزش بوجود آمد و یکسری بازیکن رشد کردند. یک گروه توسط آقای فتحی و مهندس گرامیان برای برنامه ریزی بلند مدت، کوتاه مدت و میان مدت تحت نظر قرار گرفتند تا آنها بازیکنان را به صورت فراخوان استعدادیابی کنند. ما از مدارس این کار را نکردیم، ولی در بعضی استان ها مثل تبریز، اصفهان و شیراز رخ داده بود. بیشتر به صورت فراخوان صورت گرفت. بعنوان مثال "بابک نیکو" داور بین المللی که در المپیک ۶۴ رم هم قضاوت کرده بود، در مدارس تهران این کار را کرد و پایگاه بسکتبال زده بود. ما استعداد داریم، ولی مسیر شکوفایی نداریم و باید ایجاد شود. اجازه بدهند ما در بسکتبال آسیا نفرات برجسته داریم که حتی در سطح جهانی هم موفق می شوند.

ایسنا: درباره نسل طلایی بسکتبال هم صحبت کنید.

- نسل طلایی جزو پدیده های بسیار خوشایند برای بسکتبال بود. تا آن زمان فقط در بازی های آسیایی ۱۳۳۰ برنز گرفتیم، مدال جام سنتو و... هم داشتیم، اما در بازی های آسیایی ۲۰۰۶ قطر مدال برنز گرفتیم که نخستین مدال بعد انقلاب بود. همین مساله سبب شد ۲۰۰۷ اول آسیا شدیم و طلا گرفتیم. البته ما ۲۰۰۴ جوانان در بنگلور هند قهرمان آسیا شدیم که زنگ بسیار خوشایندی برای بسکتبال ایران بود. ما یکی دو نیروی خلاق در جوانان داشتیم. تیم امید ما هم در همان سال در سالن آزادی قهرمان آسیا شد. ۲۰۰۷ مردان قهرمان شدیم که خارج از تصور بود. هیچکس فکر نمی کرد در آسیا قهرمان شویم چون ما به کره، فیلیپین، ژاپن، چین و... می باختیم ولی همه را بردیم. همه چیز دست به دست هم داد تا قهرمان شویم.

- در زمان آقای محمود مشحون اتفاقات قشنگ رخ داد. او خرداد ۸۱ آغاز کرد و چهار سال کار کرد. آغاز نسل طلایی جوانان بنگلور بود که قهرمان آسیا شدند. جوانانی هم که در کویت بودند دوم شدند و خوب بود. امید هم قهرمان شد. ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۳ قهرمان آسیا شدیم که اتفاقات خوبی بود و پشت این اتفاقات خوابیدیم. اگر بر مبنای موقعیتی که نسل طلایی ایجاد کرد، فعالیت هم می شد ما باز هم موفق می شدیم. متاسفانه در بحث زیرساخت، امکانات و... پیشرفت نداشتیم و پشت همان مدال ها خوابیدیم. بسکتبال جای خویش را به والیبال داد و دلیل آن توجه یزدانی خرم به پایه ها بود که تفکر خوبی بود.

او مربی روسی را با ۴۰۰ - ۵۰۰ دلار به ایران آورد که به مدارس می رفت و استعدادیابی می کرد. فقط نیروهای خلاق را پیدا کرد که کار قشنگی بود. در واقع درس بزرگی بود. بسکتبال قبل والیبال این کار را کرد، اما جدی نبود. ما در باد موفقیت ها خوابیدیم اما نباید یک بعد قضیه را در نظر گرفت. نیروهای تاثیرگذار، امکانات، مادیات و... همه با هم هستند. همین جواد داوری که رئیس فدراسیون شده جزو نسل طلایی است و جوان ترین رئیس فدراسیون است که در همه عرصه ها فعال بوده است. بازیکن بوده و مدیریت هم کرده است. توقعات از او بخاطر کارنامه اش است. البته کشورهای صاحب نام برنامه ریزی دارند و احتیاج به کار سخت نیست. مثلاً مدارس، دانشگاه، لیگ ها و اتحادیه های خویش را فعال کرده اند، اما در ایران فعلاً اینطور نیست و کار برای داوری خیلی مشکل تر است. از سوی دیگر فدراسیون فقط ناظر است. فدراسیون ما باید کار پایه کند، تیمداری کند، آموزش را بهبود ببخشد، لیگ زن، مرد و... را سامان دهد که همگی سبب فشرده شدن کارها است. همگی احتیاج به برنامه ریزی و شایسته سالاری دارد. باید در هر قسمت کار اساسی شود.

ایسنا: چرا برخی ها در اواخر دوران مدیریت مشحون، او را تخریب کردند؟

- آقای مشحون و من همبازی بودیم. خانواده مشحون خانواده بسکتبالی بودند که هر سه برادر حدود نیم قرن در ورزش بسکتبال پیراهن به تن کردند. کمال مشحون در بازی های ۱۳۳۰ جزو تیم ایران بود که برنز گرفت و رئیس شد سال ۵۵ تا ۵۷ و محمود دبیرش بود. پس از انقلاب محمود و من در شورایی که به وجود آمده بود با محمود مقدس زاده حضور داشتیم. آقای مشحون وقتی خواست رئیس شود ما ایشان را انتخاب کردیم و از شهریور ۵۸ رسما رئیس شد و ۱۴ سال بود، آن سالهای اولیه خیلی پر بار بود و اتفاقات خوبی رخ داد. از قهرمانی جوانان، امید و بزرگسالان تا رفتن به المپیک. نقره بازی های آسیایی و حتی گرفتن لوح بهترین فدراسیون درحال رشد و توسعه که در ایتالیا گرفت. دو سال آخر ایشان کم کار شد و از نیروهای کمک کننده استفاده نکرد که این اتفاقات افتاد.

من فکر می کنم جواد داوری میتواند در کسب امتیازات آسیایی مشحون دوم بسکتبال باشد. البته در دنیا رسانه ها هم برای پیشرفت هر رشته ورزشی تأثیر دارند. این دو سال رکود عجیبی در بسکتبال ایران ایجاد کرد. به نظر من هیچ رئیس فدراسیونی تا کنون شایسته تر از مشحون برای کسب افتخارات نبوده است. در سالهای قبل افتخار بود که برابر فیلیپین و کره با ۱۰ و ۵ اختلاف ببازید. زمان مشحون در فیلیپین که ورزش اولش بسکتبال است در فینال آسیا با ۲۰ پوئن آنها را شکست دادیم. آیدین نیکخواه بهرامی در بازی با قطر ۸ پرتاب سه امتیازی زد و سبب شد ما روحیه و شکل بگیریم. پس می شود در آسیا قدرتمند باشیم، فقط باید بهتر برنامه ریزی نماییم. در آن زمان ما لیگ خوبی هم داشتیم برخلاف این سال ها.

ایسنا: درباره باشگاه های وفادار بسکتبال هم صحبت کنید.

- ما باشگاه های خوبی مثل مهرام، کاله، شیمیدر و اکسون داریم که با سرمایه گذاری خود بسکتبال را رو به پیشرفت می برند. مهرام سرمایه گذاری خوبی در پایه ها می کند و کاله هم بی نظیر است. برای تیم های نوجوانان و جوانان همه هزینه ها را بر عهده می گیرند. در بابل سالن بسیار عالی ساخته و در آمل هم به این صورت است. هم اکنون مسؤلان مهرام هم دست به کارهای خوبی زده اند. در بسیاری از شهرهای اطراف تهران پایگاه بسکتبال می زنند. شیمیدر هم اتفاقات خوبی رقم زده است که جای تشکر دارد. البته این را در نظر بگیرید که همه هزینه باشگاه ها یکطرفه است و ما به آنها توجه نمی نماییم که برای شخصیت باشگاه ها خوب نیست. وزارت ورزش باید توجه کند، امکانات و امتیازاتی به باشگاه های کمک کننده بدهد. باید اتحادیه باشگاه ها را راه بیاندازیم و بعنوان مثال در امتداد پشتیبانی از آنها زمین هایی طرح ورزشی را در اختیار این باشگاه ها بدهیم، یا این که وام های طولانی مدت با بهره کم به آنها بدهیم تا برنامه های خویش را توسعه دهند، اقدامی که دولت ترکیه کرد و می کند.

ایسنا: طباطبایی در دوران ریاست خود پیگیر حقوق باشگاه ها بود؟

- من نمی دانم طباطبایی پیگیر بود یا نه چون در آن زمان از فدراسیون دور بودم، ولی بازوی قوی فدراسیون باشگاه ها هستند. هم اکنون آقای داوری از استان اصفهان آمده که سپاهان و ذوب آهن در آنجا سال ها قدرت بودند. او رئیس هیات استان اصفهان بود و همین هم اکنون از اصفهان دو تیم آورده است. من فکر میکنم داوری میتواند در کسب امتیازات آسیایی مشحون دوم بسکتبال باشد. البته در دنیا رسانه ها هم برای پیشرفت هر رشته ورزشی تأثیر دارند. رسانه های نوشتاری، گفتاری، دیداری و... همگی نقش دارند و جایگاه خاص دارند. تأثیر یک مطلب پویای روزنامه و خبرگزاری اندازه تأثیر یک مربی است در یک تیم.



ایسنا: شما فعالیت رسانه ای هم داشته اید. درباره نخستین تجربه گزارش خود بگویید.

- من سال 1352 گزارشگر شدم و فینال جام تخت جمشید را در استادیوم هفت تیر گزارش کردم. بازی بین تیم پهلوی تهران و پرسپولیس گرگان بود. ورزشگاه امجدیه از جمعیت پر بود و بازی نزدیک پیگیری می شد. مرحوم نوربخش که خیلی برای بسکتبال زحمت کشید داور مسابقه بود. یادم است که رضا نوری به روی محسن خلخالی (بهترین شوتزن ایران در دهه ۴۰) خطا کرد، زیر حلقه سمت در ورودی خواهر محسن خلخالی به همراه یکی از بازیگران زن آن زمان، آنجا نشسته بودند که وقتی خطا شد، نوربخش سوت زد و خلخالی عصبی شد. آن بازیگر زن هم فندک خویش را به سمت زمین پرت کرد. رضا نوری هم هر دو پرتاب خویش را گل نکرد و تیم تهران اول شد. آن بازی نخستین گزارش من بود.

من با ایرج ادیب زاده گزارش می کردیم. یک روز به من زنگ زدند که بیایید تا یک کاست پر نماییم. وقتی رسیدم دستگاه را کار گذاشتند و گفتند صحبت کنم که شروع کردم به توضیح دادن، همانجا دستم را گرفتند و ۴۵ سال مستمر گزارش کردم. نقش تلویزیون با پخش NBA هم بی نظیر بود. پیش از انقلاب بازی ها را به صورت تولیدی پخش می کردیم، بعد انقلاب هم زمان جواد متقی این کار صورت گرفت. در زمان آقای شیعه اتفاقی افتاد که لاریجانی هم نتوانست. NBA برای نخستین بار پخش زنده شد، ساعت یک تا شش بامداد.

ایسنا: درباره سختی این همه سال گزارشگری صحبت کنید.

- از نظر من برای فعالیت در حرفه گزارشگری، باید به قوانین هر رشته تسلط داشت. گزارشگر نباید با نحوه گزارش و حرف های خود ببیننده را ناراحت و عصبی کند. گزارشگر باید توصیف کند نه این که قضاوت کند. من هیچ گاه در این پنج دهه گزارش یکبار هم بدون مطالعه گزارش نکردم، همیشه مطالعه کرده ام و فقط به خودم متکی نبوده ام. یک گزارشگر باید علم گزارشکری داشته باشد و جامعه را تحت تأثیر قرار ندهد. گزارشگر نباید از بالا به تماشاگر نگاه کند، فنون را بشناسد و بیخودی در کار مربی دخالت نکند. ما دو کار داریم، یکی مفسر و یکی گزارشگر. مفسر حق تفسیر دارد، اما گزارشگر فقط راوی مسابقه است. گزارشگران ما دوره ندیده اند و متاسفانه من چند وقت پیش شنیدم یکی از گزارشگران ما وقتی شوت بازیکن به پشت حلقه رفت در کمال نا باوری اظهار داشت: فلانی شوت خویش را به باقالی ها فرستاد! این یک اتفاق بد است. من همیشه به جوانان کمک کرده ام و به تازگی هم در فدراسیون طباطبایی یکسری گزارشگر خانم و آقا آوردند که توضیحاتی به آنها دادم. گزارشگر برتر از بیننده نیست.

ایسنا: مانده گارترین گزارش شما کدام است از نظر خودتان؟

- بازی ایران برابر آمریکا که خداحافظی کردم.

ایسنا: تأثیر جو رسانه ای بر شرایط بسکتبال ایران چگونه بوده است؟

- طبیعتا رسانه نقش زیادی در گسترش بسکتبال دارد. بعضی ها به فنون بسکتبال هم بسیار مسلط هستند. یک بعد پیشرفت، رسانه است و فرقی هم نمی کند نوشتاری باشد، دیداری باشد یا شنیداری. ما زمانی یک خبرنگار با نام حسین دستگاه داشتیم که دو سه سطر می نوشت، اما به قدری پیشرفت داشتیم که دیده می شد. باید با یک ساختار خوب پیش برویم تا این افراد مورد توجه باشند. امروز تنها مربی سهیم نیست و عوامل مختلف مثل رسانه تأثیر گذارند. افراد رسانه ها هم باید بدانند کجا هستند و مطلب آنها چه تاثیری دارد. نباید مطالبی گفته شود که ذهنیت ها نسبت به بسکتبال خراب شود.

ایسنا: خودتان را شاگرد چه کسی می دانید؟

- من مربی اولیه ام ایزدی بود، اما رشد من زیر نظر مربیان مختلف صورت گرفت. الگوی من هم شخصی مثل محمود مشحون بود. با هم رفیق بودیم و از روی رفاقت هم دبیر او شدم. همینطور مهندس محمود عدل در والیبال و بسکتبال و بیژن قهرمانلو از انسان های با اخلاق هستند که با آنها کار کرده ام. حسین اشتری هم مربی من است. در زمینه مربی خارجی هم "دان لین هان" و "واسیلیسکو" بودند.



ایسنا: شاگرد خلف شما چه کسی است؟

- من همیشه رابطه دوستانه با شاگردانم داشته ام و همه رفیق من هستند. سال ۵۴ چهارده الی پانزده بازیکن ۸ تا ۱۴ ساله گرفتم و کار مینی بسکتبال کردم. از این گروه یکسری به تیم ملی رسیدند که همچون آنها حسن میرزاآقابیک، بهمن فرزانه و حسین رحمتی هستند.

ایسنا: اگر بخواهید یک قاب برای عمر حرفه ای خود انتخاب کنید چه بازه ای از تاریخ است؟

- من دورانی که سرمربی بودم از سال ۶۱ بود تا ۷۲. به بازی های آسیایی و جام ملت ها رفتیم که بازیکنان خوبی مثل صادق زاده، کسایی پور، کمالیان، حاتمی، شاهین طبع، توفیق و هاشمی را معرفی کردیم و همه آنها جزو افتخارات من هستند که هم اکنون در جایگاه بالایی هستند.

ایسنا: بازه ای بوده است که بخواهید آنرا پاک کنید؟

- با جرات و اعتماد کامل می گویم که من همیشه تلاش کرده ام دیدگاهم موفقیت بسکتبال باشد نه موقعیت خودم. یک قران هم بابت مربیگری پول دریافت نمی کردیم قبلا چون بسکتبال حرفه ای نبود. بارها به فرزندان خودم هم گفتم اول عشق، مرام، دوستی و رفاقت را در نظر بگیرید چون وقتی به سن من می رسید قدر این حرف ها را می فهمید. من سرمایه مالی آنچنانی ندارم، اما اتفاقات زندگی من سبب یافتن رفقا و دوستان بامعرف شد. پس از مربیگری همه به من زنگ می زنند و حالم را می پرسند که سرمایه بسیار ارزشمندی است.

همین آقای داوری بنده را کارشناس خبره معرفی کرده اند که من ابتدا نمی دانستم. همه به من زنگ زدند و تبریک گفتند که به شوخی گفتم مگر رئیس شده ام؟ (باخنده). گفتند داوری شما را با کیهانی، نوروزیان و ملک معرفی کرده اند که شما بیشترین رای را آوردید. خود جواد داوری به من گفت همه آن هایی که پیش از معرفی کردن اعضای هیات رئیسه توسط من از جلسه رفتند، به تو رای داده بودند. من به همه این افراد احترام گذاشته ام و ایشان هم به من رای داده و احترام گذاشته اند. باید بیشتر توجه کنم تا پاسخگوی محبت این عزیزان باشم.

ایسنا: با این تجربه فوق العاده مدیریتی که دارید نصیحتی برای مسؤلان دارید؟

- باید نسبت به مردم عاشق باشند و افتخار کنند که با این مردم دوستی می کنند. فرهنگ بسکتبال مهم تر از نتیجه بسکتبال است. اگر می خواهیم در جامعه زندگی نماییم باید خصوصیات یک انسان را که می تواند دست هم نوع خودش را بگیرد را داشته باشیم. همه کسانی که مسئولیت می گیرند باید خدمتگزار باشند نه این که فکر کنند نسبت به دیگران برتری دارند. چیزی که مهم می باشد خدمت کردن به هر نسل است. هر نسلی را سالم نگه دارید جامعه سالم می شود. اعتماد به نفس، پشتوانه و استواری جامعه را برقرار کنید.

ایسنا: هم اکنون روزهایتان چطور می گذرد؟

- بنده تا هم اکنون دو کتاب نوشته ام که یکی با نام "بسکتبال و من" است که ۴۶۱ صفحه دارد و تاریخ بسکتبال ایران است. همه چهره های موثر و تیم های ملی در آن جمع آوری شده اند. یکی دیگر هم کتاب "بسکتبال پیشینه استان ها" است که برای ۳۰ استان شناسنامه درست کرده ام. اگر عمری باشد آنها را راهی بازار خواهم کرد.

ایسنا: از کمک کمیته و وزارت برای نوشتن کتاب ها بهره برده اید؟

- هیچ کمکی نکرده اند. هزینه سنگین کرده ام و شخصا بالای ۲۰۰ میلیون تومان برای چاپ کتاب پول دادم.

ایسنا: خاطره جالبی که دوست دارید را مطرح کنید.

- در فینال بازیهای آسیایی تهران اسرائیل با ژاپن بازی داشت و ساعت ۱۰ بامداد بود. ما ۳ هزار بلیت از حسابدار بازی ها گرفتیم که قیمت هر کدام پنج تومان بود. کمی گذشته بود که از گیشه به من زنگ زدند و گفتند بلیت ها به اتمام رسید. وقتی پرسیدم چگونه این اتفاق رخ داده است، گفتند یک نفر آمد پول همه ۳ هزار بلیت را نقدی داد و رفت. اصلا فکر نمی کردیم اینطور شود. گفتیم سه هزار بلیت دیگر بگیرد که یک دقیقه بعد باز هم گفتند همه بلیت ها را همان فرد خریده است. برای سه هزار تای سوم دستور دادیم درهای ورزشگاه را باز کنند تا هواداران مجانی وارد سالن شوند، چون نمی شد مسلمان ها راه ندهیم. بعدا متوجه شدیم که باتمان قلیچ برای یهودی ها بلیت می گرفت.




1401/01/21
11:34:27
5.0 / 5
614
تگهای خبر: آموزش , استادیوم , استاندارد , المپیك
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۱
فیفا و PES

بازی فوتبال
pesfifa.ir - حقوق مادی و معنوی سایت بازی فوتبال محفوظ است

بازی فوتبال

بازیهای کامپیوتری