بازخوانی گفت وگوی قدیمی بازی فوتبال با جعفر كاشانی؛

افسانه مكتب شاهین و تولد پرسپولیس از زبان كاشی جان

افسانه مكتب شاهین و تولد پرسپولیس از زبان كاشی جان

به گزارش بازی فوتبال جعفر كاشانی حضور پر رنگی در خاطرات همه اهالی فوتبال ایران دارد؛ مردی كه رویای ساختن یك باشگاه بزرگ و حرفه ای را در سر داشت و می خواست پرسپولیس را به رئال مادرید ایران تبدیل كند اما نبود حمایت ها و امكانات، مجال تحقق این آرزو را به او نداد.



به گزارش بازی فوتبال به نقل از ایسنا، آن چه در ادامه می خوانید، گفت وگوی ایسنا با زنده یاد جعفر كاشانی در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ است كه در آن به تاریخ و فلسفه مكتب شاهین و تولد پرسپولیس و تلخ و شیرین روزگار این دو باشگاه پرداخته است. جعفر كاشانی امروز (چهارشنبه) ۱۰ مهر ۱۳۹۸، دار فانی را وداع كرد.

زنده یاد دكتر اكرامی وقتی باشگاه "شاهین" را ساخت و شعار "درس، اخلاق، ورزش" را سرلوحه كارش قرار داد، در دلش آینده پرافتخاری برای فوتبال ایران آرزو می كرد. شوربختانه امروز از مكتب شاهین خبری نیست و مقصر اصلی هم اهالی همین فوتبالی هستند كه آلودگی و فساد سر تا پایش را فراگرفته است. برای شنیدن داستان شاهین و تلخ و شیرین هایش با جعفر كاشانی، پیشكسوت باشگاه شاهین و پرسپولیس گفتگو كردیم و او كه دكتر اكرامی "كاشی جان" صدایش می زد، با روی باز بخشی از داستان شنیدنی شاهین را برایمان بازگو كرد.

آنچه در ادامه می خوانید، محصول گفت وگوی دو ساعته ما با جعفر كاشانی است.

* از قدیم شروع نماییم، از شاهین و روزگاری كه در فوتبال ایران بلندپروازی می كرد و اخلاق، سرلوحه كارش بود.

۳۰ سال است كه در اینباره حرف می زنیم اما نه گوش شنوایی هست و نه زمینه ای برای شنیدن. فرهنگ نظام اجتماعی ما به هم خورده و هیچ كس سر جایش قرار نگرفته است. آنچه درباره یك طرز تفكر مهم می باشد این است كه چه خروجی ای داشته است. شاهین یك مكتب است كه خودم در آن بزرگ شدم اما آیا درهای آن به روی همه باز بود یا فقط افراد خاصی باید به آن وارد می شدند؟ خروجی مكتب اخلاق چه بود؟ از آن بهشت موعود چه بیرون آمد؟

* منظورتان این است كه شعار مكتب شاهین خروجی نداشت؟

ظاهر را نگاه نكنید و به عمق مطلب بنگرید. شاهین چه می گفت؟ اول اخلاق دوم درس و سوم ورزش. اگر شكم گرسنه باشد می شود اخلاق را تعریف كرد؟ آیا آدمی كه گرسنه است می تواند درس بخواند؟ اگر كسی در ورزش استعداد دارد اما دو مورد دیگر را ندارد نباید به ورزش وارد شود؟ باید این طور باشد اما آیا در شاهین این طور بود؟ من می گویم نبود.



* این حرف شما باب تازه ای برای برای نگاه كردن به تاریخ فوتبال ایران باز می كند. این كه مكتب شاهین و شعار آنرا زیر سوال می برید بر چه واقعیت هایی استوار است؟

اعضای شاهین چه كسانی بودند؟ امثال همایون بهزادی، حمید شیرزادگان، جاسمیان، حسین كلانی و... باشگاه برای آنها چه كار كرد؟ این لغت ها چه زمانی عنوان شد و چه اهداف داشت؟ آن زمان مادیات در فوتبال مطرح نبود چون اصلا مادیاتی نبود. مملكت فقیر بود و ورزش جز تفریح جایگاهی در نظام نداشت. با پارچه توپ درست می كردند و بعدها توپ آمد اما یك دانه بود! بچه ها یك توپ داشتند و باید از آن حراست می كردند تا مبادا پاره شود. در زمین های خاكی زخمی می شدند. نه كسی به آنها می رسید و نه اصلا نیازی بود چون چیزی نبود. انرژی همه در آن زمین خالی می شد.

* شاهین در آن دوره چه جایگاهی داشت؟

اهداف باشگاه شاهین قابل بررسی است. وقتی بازیكن بضاعت مالی نداشت به جای شاهین می رفت تیم شعاع، دارایی یا دوچرخه سواران. چرا به شاهین می گفتند تیم دانشجوها؟ آن وقت درس خواندن برای همه میسر بود؟ پرسپولیس را من درست كردم. در ایران ناسیونال هم من بودم. در شاهین هم بودم. چیزی كه ملی باشد فراگیر است وگرنه گروه گرا می شود. آقای ایكس وضع مالی اش خوب بود، می رفت شاهین چون مسئولانش می دانستند كه اگر بازیكنانش گرسنه باشند مشكل درست می شود!

* افرادی كه در شاهین بودند همه انسان های اخلاق مداری بودند كه این اصل را همیشه در زندگی لحاظ می كردند.

شاهین نام یك پرنده درنده است كه با مكنونات قلبی سازندگان آن در تضاد بود. چرا نام باشگاه را كبوتر نگذاشتند؟ امثال بهزادی، دهداری، عراقی و سایرین، چه می دانستند ظلم كردن چیست یا بدی كدام است؟ شاهینی ها همه كبوتر بودند.

* شما چطور وارد شاهین شدید؟

من بزرگ شده شاهینم. ۱۴ سالم بود كه در دبیرستان بازی می كردم. دكتر اكرامی فامیل من بود و من را به شاهین دعوت كرد. سال ۱۳۲۲ بود و دكتر اكرامی تازه از انگلیس بازگشته بود. فوتبال آن زمان از مدارس شروع می شد كه فكر خوبی بود. ارگان یا نهاد منسجمی برای فوتبال نبود و فقط آموزش و پرورش بود. اكرامی از قبل فوتبالیست بود و با گروهی از هم دوره ای هایش برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و چند صباحی ماند و برگشت.

* شاهین چطور شكل گرفت؟

شاهین با گروهی از دانشجوها كه منتخب فكر اكرامی بودند تشكیل شد. اكرامی خانواده های آنها را می شناخت. شاهین با عنایت به شرایط آن زمان توانست شكل بگیرد و مورد توجه عامه مردم قرار بگیرد. شاهین فعالیت كرد تا سال ۱۳۴۶ كه به دلیل سوء مدیریت از جانب باشگاه، تیم شاهین منحل شد.



* دلیل انحلال تیم شاهین را سوء مدیریت می دانید؟

دكتر اكرامی با عنایت به موقعیت شغلی اش در آموزش و پرورش، بهترین ها را برای شاهین انتخاب می كرد. تیم بیشتر از ۱۱ بازیكن لازم نداشت پس بنابراین افرادی كه از نظر اخلاقی و خانوادگی صلاحیت داشتند و برای اكرامی هم خیلی مهم بود به تیم می آمدند تا بچه های شاهین الگو باشند. باشگاه به جز شاهین، تیم های زیاد دیگری داشت كه هر كدام توسط فردی كه مورد اطمینان اكرامی بود، اداره می شد.

* شاهین چند تیم داشت؟

۶۰ تیم برای شاهین بازی می كردند كه هر یك نام مخصوص خویش را داشتند. نخبه های این تیم ها به شاهین می آمدند. تیم ها در رده های سنی مختلف و ناشی از فرهنگ باشگاه شاهین بودند. چلچله، پرستو، داریوش، پولاد و... اسامی این تیم ها بود.

* دكتر اكرامی به همه ۶۰ تیم باشگاه نظارت داشت؟

بله! دكتر اكرامی یك حسن قوی داشت كه باید از جزئیات زندگی بازیكنانش اطلاع می داشت. این كه چقدر برای آنها كار می كرد بحث دیگری است اما تلاش می كرد نقطه مبهمی در تیمش نباشد.

* چه شد كه شاهین گرفتار ضعف شد؟

شاهین از نخبه های تحصیل كرده دانشگاه و خانواده های مرفه شكل گرفت و به كارش ادامه داد تا سال ۱۳۳۸ یا ۳۹. در آن سال سیاست دكتر اكرامی بر این شكل گرفت كه برخی از بازیكنان باید بروند چون پیر شده اند. تیم احتیاج به یك رفرم داشت ولی به سختی می شد بازیكنان تیم را كنار گذاشت. آن سال برای نخستین بار فعل و انفعالاتی در باشگاه شكل گرفت و سبك پذیرش بازیكنان تغییر نمود. تعدادی بازیكن مثل دهداری، حمید برمكی و جاسمیان از شاهین آبادان به تهران آمدند.

* یعنی چه كه می گویید سبك پذیرش بازیكنان در شاهین تغییر كرد؟

شاهین از تیم های تهران تغذیه می شد اما خوزستان چون مهد فوتبال بود، فوتبالیست های بزرگی داشت. آنها كه به شاهین آمدند، نشان داد كه فرهنگ اكرامی ترك برداشته و قاعده ای كه می گفت شاهینی ها باید از خانواده های تحصیل كرده و مرفه باشند شكست.

* چرا این تغییر و تحول شكل گرفت؟

هدف این بود كه تیم جوان شود اما سخت بود. امیر عراقی، محمود شكیبی، خسرو غفاری، امیر مسعود برومند، حسینی، فاخری و مانند این ها را سخت می شد از تیم كنار گذاشت. برومند تا ۳۹ یا ۴۰ سالگی بازی كرد. مسیری كه دكتر اكرامی برای انتخاب بازیكنان ترسیم كرده بود، شكسته شد و بازیكنان با فرهنگ خودشان وارد تیم شدند. این اتفاق زمینه ای شد برای مشكلات آینده.



* چه مشكلاتی؟

بازیكنی كه از شهرستان به تهران می آید، پول می خواهد، خانه می خواهد، كار می خواهد ولی تا آن وقت این چیزها در شاهین وجود نداشت. این مساله تلنگری برای شاهین بود. ماجرا ادامه داشت تا اینكه در سال ۱۳۴۳ تیم آرارات ارمنستان وارد ایران شد.

* این تیم ارمنستانی چه نقشی در سرنوشت شاهین داشت؟

آن روزها جنگ قدرت بین دارایی و تاج بود و شاهین وجه المصالحه قرار می گرفت چون محبوبیت داشت. تیم های خارجی كه به ایران می آمدند باید با شاهین بازی می كردند. در اصل شاهین پل ارتباطی جامعه و فدراسیون فوتبال بود. روسای فدراسیون هم یا از تاج بودند یا دارایی. سرهنگ مكری از تاج بود، سرودی، خبیری و مرحوم مبشر از دارایی. سال ۱۳۴۳ آرارات ارمنستان به ایران آمد. آن زمان من ۱۸ سالم بود و كلاس ششم دبیرستان بودم. آرارات تیم ملی را برد. آن روزها تیم تهران تشكیل می شد كه در واقع تیم ملی بود ولی به نام تیم تهران بازی می كرد. فردای باخت تیم ملی، ما آرارات را بردیم. تیم ما منسجم بود و همه به اصول اخلاقی معتقد و مومن بودند اما پشت پرده مسائلی بود كه كم و بیش می شنیدیم اما نمی دانستیم چه می شود.

* پشت پرده در شاهین؟

آن سال شاهین برای نخستین بار ناهار داد! مرحوم اكرامی در منزل خود تیم را میهمان كرد. برنج را داخل خانه پخته بودند و از بیرون كباب گرفتند. ۲۵ عدد كباب بود اما ما ۲۶ نفر بودیم و بنابراین من و گنجاپور با هم نصف كردیم. ناگهان دیدم كه دهداری نیست. تیم قرار بود به شوروی برود ولی دهداری قهر كرده بود. آن زمان خیلی رعایت بزرگتر و كوچكتر را می كردیم و به خودمان اجازه ندادیم كه بپرسیم چرا رفته است. آخر شب، دكتر اكرامی من را صدا زد و یك پاكت به من داد و با لحن خاص خودش اظهار داشت: "كاشی جان بیا. باباجان این پاكت را می بری به دبیرستان ادیب و می دهی به آقای دری."

* دری كه بود؟

دری سردبیر كیهان ورزشی بود. من آنقدر بافرهنگ بودم كه پاكت را باز نكردم. آن زمان فقط یك مجله ورزشی بود و من قرار بود فردا با سردبیر آن ملاقات كنم. دیگر فكر می كردم كه از فردا عكس من روی جلد مجله است و مشهور می شوم. از محله ۴۰۰ دستگاه تا دبیرستان ادیب پیاده رفتم. وقتی رسیدم دیدم كه شیرزادگان در دفتر دری نشسته است. شیرزادگان ستاره تیم بود و من تعجب كردم كه چرا پاكت را به او نداده اند كه بیاورد. او تا من را دید به دری اظهار داشت: "تمام چیزهایی كه به شما گفتم، این هم كاشانی!" فهمیدم كه می دانند چرا من را فرستاده اند. دری پاكت را باز كرد و دیدم كه یك چك در آن است. دری با دیدن چك جمله ركیكی گفت و من كه فكر كردم با من است به او گفتم خودتی! شیرزادگان به من اظهار داشت: با تو نیست با اكرامی است. من هم گفتم دیگر بدتر. آن اتفاق زمینه انحلال باشگاه را فراهم نمود.

* چرا؟

از همان جا اختلاف دهداری با تیم آغاز شد. دهداری واسطه شاهین و كیهان بود و قرار بود شاهین برای تبلیغ دیدار شاهین با تیم خارجی ۴ هزار تومان به كیهان بدهد. اكرامی گفته بود كه چون كیهان زیر تبلیغ شاهین، تبلیغ موتورسیكلت سوزوكی را چاپ كرده و از نام شاهین سوء استفاده كرده، فقط ۲ هزار تومان می دهد و این كار زمینه انحلال شاهین را فراهم نمود. البته مسائل دیگری هم در این اتفاق دخیل بود. یكی این كه اكرامی از تز اولیه اش دست برداشت. دیگر هر كه فوتبالش خوب بود به شاهین می آمد و تیم از آن حالت قداست بیرون آمد.

* مشكل دهداری چه بود؟

او حق داشت. به او گفته بودند كه برایت زندگی فراهم می نماییم اما حتی یك بلیت ورزشگاه به ما نمی دادند. شاهین قبل اینكه در لیگ ناكام بماند گروهی از بازیكنانش قهر كردند. همین همایون بهزادی تا بامداد روز شروع بازی ها بازیكن ها را جمع كرد. شش بازیكن نیامدند. بازی های باشگاهی آغاز شد ولی دهداری كه مربی بود كنار كشید و شش نفر هم به خاطر او نیامدند. حمید جاسمیان، برادران وطن خواه، ناظم گنجاپور، كاظم رحیمی و یكی دیگر. شیرزادگان هم اظهار داشت كه نمی آید ولی پنهانی آمد. من و بهزادی تا بامداد بازیكنان را جمع كردیم. نخستین بازی هم با آرارات بود.

* این مسئله در چه سالی رخ داد؟

۱۳۴۶.

* نتیجه بازی چه شد؟

نیمه اول را ۲ بر صفر باختیم اما در نیمه دوم سه گل زدیم و تیم شكل گرفت. ما جوان بودیم اما تعصب داشتیم. بعد هم كه تیم به شوروی رفت، دهداری نیامد. اختلافات داخلی باعث شد كه تیم گرفتار خیلی مسائل شود. خود من فكر نمی كردم كه تیم شكل بگیرد. آن زمان رئیس فدراسیون فوتبال، سرهنگ سرودی بود. خدا رحمتش كند. ما تمام تیم ها را بردیم و شرایط طوری شد كه آن شش بازیكن بازگشتند. البته دكتر اكرامی آنها را نمی پذیرفت ولی به هر حال بازگشتند. دو بازی به پایان فصل مانده بود و ما چهار امتیاز از تیم دوم یعنی دارایی پیش بودیم.

* آخر فصل چه شد؟ این فصل آخرین فصلی بود كه شاهین به این اسم در آن شركت كرد؟

دو بازی به پایان فصل باقی مانده بود و ما با تهران جوان بازی داشتیم. تهران جوان یك بازیكن دو اخطاره داشت به نام محمد طیبی كه او را در تركیب قرار داده بودند. ما یك گل خوردیم و سه گل زدیم. بنا نبود كسی اعتراض كند. اگر هم نیازی به اعتراض بود می شد پس از بازی این كار را كرد. نمی دانستیم كه در جایگاه ورزشگاه امجدیه (شیرودی) چه می گذشت اما بعدها فهمیدیم كه مسائل خیلی وسیع تر بوده است.
عكس قدیمی شاهین

1398/07/10
15:54:13
5.0 / 5
4474
تگهای خبر: آموزش , بازی , بازیكن , باشگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
فیفا و PES

بازی فوتبال
pesfifa.ir - حقوق مادی و معنوی سایت بازی فوتبال محفوظ است

بازی فوتبال

بازیهای کامپیوتری